بیقرار
| ||
وقتی آدم عاشق کسی بشه و در شرایطی قرار بگیره که نتونه بهش بگه مگر راهی جز دزدانه نگاه کردن راه دیگری برایش می ماند مگر آدم می تونه به عشق اش نگاه نکنه؟ مگر می تونه از عشق اش چشم پوشی کنه ؟ من هنوز خیلی چیز ها را درک نکردم و هرگز رقابت بر عشق را قبول ندارم کبوتر مجردی که میان دو دیوار ماها ایستاد تا شاید بختش باز شود و کبوتر ماده ای گذرش به میان دیوار بیفتد شاید عشق اش را بیابد مگر عشق برای انسان یافتنی است ؟عشق را نمی توان ترسیم کرد عشق را نمی توان تصویر کرد عشق را نمی توان تحریر کرد فقط می شود اندکی با کلمات توصیف کرد عشق را فقط می توان نگاه کرد چشمان عشق آدمی را به قله کوها و اعماق دریا می برد نگاه عشق را می توان به شیرجه عقابی که در حال شکار است توصیف کرد برق نگاه عشق بند خاکی دیواره سد اشک را شکست و سیلاب هر چه شوق را با خود برد
[ پنج شنبه 92/10/5 ] [ 9:22 عصر ] [ مهربان( مهر) ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |