سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بیقرار
 
لینک دوستان

همانند روزی که به دنیا آمدم نه چیزی می فهمیدم نه کسی را می شناختم افق دیدم فقط چند متر بود نه بویی را استشمام می کردم نه صدای کسی را می شناختم اصلا من که تازه وارد دنیا شده بودم اینها را می نویسم بگم که فقط داخل خونه پدری را می دیدم اما نمی دانستم کی هستم کجا هستم برای چی هستم واسه کی هستم تا که کم کم یاد گرفتم صدا های دور و برم را بشنوم گریه کنم فریاد بزنم ناله کنم صدایم را به دیگران برسانم ابتدا اختیار گردنم دست خودم نبود اگر می چرخید نمی تونستم برش گردونم اصلا همه اینهای که نوشتم و و و ... هیچکدام را نمی دانستم حتی کلمه نمی دونستم را هم نمی دونستم اما خدا خواست همونطوری که نبودم انتخابم کرد بوجود آمدم وارد دنیا شدم از لطفش نفس کشیدم

 در محیطی سالم بزرگ شدم از همون کودکی ام مرد بودم هرگز نامردی نکردم از نامردان فرسنگ ها فاصله داشتم و دارم خیلی ها دلمو شکستن اما خدا را شکر هنوز دلی را نشکستم هنوز دوست ندارم نامردی را حتی در حق دیگران ببینم

از میان دلبران من به سختی می توانم انتخاب کنم اگر هم تونستم انتخاب کنم در مقایسه با درونم همواره کنار رفته است این از اسرار عشقه با این اوصاف من برای همیشه تنها خواهم ماند و به دوران کودکی ام بر می گردم چون آن دوران شیرین تر از هر زمان دیگری بود هرچند من در مرام و معرفت هرگز رنگ نباخته ام اما کاش در همون دوران می موندم امروز را برای همیشه بخاطر خواهم سپرد چون عشق تا میانه راه با من بود یک دفعه ره کج کرد و با .... رفت

 


[ پنج شنبه 91/12/17 ] [ 8:44 عصر ] [ مهربان( مهر) ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب
امکانات وب

دانلود آهنگ




بازدید امروز: 23
بازدید دیروز: 17
کل بازدیدها: 117754