بیقرار
| ||
بعضی وقتها فکر می کنم خطای بزرگی مرتکب شدم چون همیشه صادق بودم دنیا اصلا دنبال صداقت نیست دنبال دروغ و ریا دغل زرنگی و چند رنگی فساد و فسق و فجوره اونوقت من دنبال صداقتم آنم فقط بخاطر دل خودم چندی پیش موضوعی پیش آمد در خواستی از یکی کردم که کمکم کنه تو یک موضوعی به من کمک کنه من بتونم مشکلاتمو پشت سر بگذارم نه تنها کمک نکرد بلکه دیدم موضوعی مطرح کرد که متوجه شدم از هرکسی هم اگر کمک بخوام از اون یکی نباید می خواستم چون اون اصلا برای من نمی خواست شاید نگران خودش بود چیز های رو بشه که نباید می شد اما خوابی دیدم که تعبیر وحشتناکی داشت حماقت من این بود که خدا را ول کرده بودم از کس دیگری کمک می خواستم آدمی نباید با همه صادق باشه می شه به کسانی که به صراحت اعتراف می کنند به آدم دروغ می گویند راست اش را نگفت اما من اینو تجربه نکردم شاید هم نتونم تجربه کنم اما می شود از کسی کمک نخواست می شود بجای دروغ گفتن به کسی سکوت اختیار کرد امروز به شدت دل آزرده شدم اصلا موضوعی پیش آمد که موضوع من نبود من همیشه چیز های که احساس می کنم مردم و اذیت می کند سعی می کنم مطرح نکنم امروز عشقم از حرف من بد برداشت کرد شاید هم ناراحتی از ناحیه دیگری بود اصلا من موضوع ناراحت کننده ای مطرح نکردم و انگاری با سیخی داغ دلمو سوراخ سوراخ کردند بیچاره دل من چطور این همه مصیبت را تحمل می کنه؟!!!!! هفته گذشته رفته بودم شمال رفتم قبرستان برای اموات فاتحه ای بفرستم رفتم سر خاک خواهر کوچکم سال 53 فوت کرد سه سالش بود رفتم باهاش کلی درد دل کردم انگاری از سر و کولم بالا می رفت در سراشیبی قبرستان موقع برگشتنی قبری را دیدم که سنگ اش جابجا شده بود دیدم سر مرده پیدا بود شاید 60یا 70 سال از تاریخ فوتش می گذشت با خاک پوشوندم و براش یاسین خوندم چون در جایی بود که شاید 50 یا 60سال کسی سر خاکش نرفته بود برگشتم خونه شب تو خواب دیدم اون بنده خدا بخوابم اومد و گفت امروز مشکل اش حل شد با همون یاسینی که براش خوندم بعد که بیدار شدم دیدم ماها چقدر مشکل برای خودمان درست کردیم که خودمان هم نمی دونیم این کامنت ها را یک دختر 20ساله ای امروز تو فیس بوک گذاشته بود خیلی به نظرم جالب اومد :
[ یکشنبه 91/11/15 ] [ 7:52 عصر ] [ مهربان( مهر) ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |