بیقرار
| ||
اگر خواستی تمام زندگی 6 ساله را برات می نویسم و مرور می کنم بنا نبود چیزی رو بشه از بس که دردم اومد از بس که درد کشیدم فعلا بی قرارم اما بالاخره شاید یک روزی دردی که در سینه دارم اینجا بنویسم آنهای که می خوانند بیراه نروندبدونند خواسته من آنی نیست که تصور می کنند من از درد ی که دارم می نویسم
[ شنبه 91/9/11 ] [ 7:5 عصر ] [ مهربان( مهر) ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |