زنده بادم  کآتش عشقت   گرفتارم   نکرد یا که چشم زخم تو پیوسته بیمارم نکرد

روزگاری من پریدم   چونکه  بالم  پر  کشیددر خیالت خواب بودم عشق بیدارم نکرد

گر به  شوق وصل من دائم پریشان خاطری شکر خالق را که با وصلت مرا خوارم نکرد

روبه  خوش خط و  خال یا که  جغد   لامکانباز شکرش صد هزاران بر سر دارم نکرد

ادامه دارد

در خیالات خودم  در  زیر  بارانی که  نیست           می رسم با تو به خانه از خیابانی که نیست

می نشینی روبرویم خستگی در می کنی        چای می ریزم برایت توی فنجانی که نیست

باز می خندی و می پرسی که حالت بهتره ؟      باز می خندم که خیلی گرچه می دانی که نیست 

شعر می خوام برات واژه ها گل  می کنند          یاس و مریم می گذارم توی گلدانی که نیست 

چشم می دوزم به چشمت می شود آیا کمی      دستهایم را بگیری بین دستانی که نیست 

وقت رفتن می شود با بغض می گویم  نرو            پشت پایت اشک می ریزم در ایوانی که نیست

بعد  تو   این  کار هر  روز  من  است                   باور این که نباشی کار آسانی که نیست    

سعن کن آرامش خودت را به هیچ کس و هیچ چیزی وابسته نکنی تا همیشه آنو داشته باشی

می گن درد را از هر طرف بخونی می شه همون درد ولی درمان را از آخر بخونی می شه نامرد مواظب باشید برای دردتان به هر درمانی تن ندید

با هیچ کس بیشتر از جنبه اش شوخی نکن حرمتها شکسته می شود

به هیچ کس بیشتر از جنبه اش خوبی نکن تبدیل به وظیفه می شود

هرچه مهربون تر باشی بیشتر بهت ظلم می کنند

هرچه صادق تر باشی بیشتر بهت شک می کنند

هر چه دلسوز تر باشی بیشتر دلتو می شکنن

هرچه قلبتو آسون در اختیار کسی بزاری راحتتر لهش می کنند

هر چی آروم تر باشی فکر می کنند ضعیفتری

......

داریم به سمتی می رویم که :

بی حیایی=مد

بی آبرویی=کلاس

دود=تفریح

رابطه با نامحرم=روشنفکری

گرگ بودن =رمز موفقیت

بی فرهنگی =فرهنگ

....

اشرف مخلوقات به کجای می روید